یه قرار کوچولو اما غافلگیری بزرگ


دفتر خاطرات منو عشقم

خانـ ه لینـ ک ایمیـ لـ پروفایـ لـ طـراح

بعده افطار تو پارک نشسته بودم با مامانمو خالم

تو هم خونه زن داییت بودی گفتم ای کاش الان پیشم بودی

بعد ادرسه پارکو ازم گرفتی دقیق حدس زدم که بخوای بیای ازت پرسیدم گفتی نه

رفتم تو پارک یه جایه دور از مامانم که بتونم باهات حرف بزنم

زنگ که زدم فهمیدم داری میای پارک پیشم کلییییییییییییییی ذوق کرده بودم

جایی که نشسته بودم سعیدم پیشم بود یه لحظه رفت اونور منم جامو عوض کردم پیدام نکنه

خلاصه از رو تابلو ها و اینا بهت ادرسو دادم رسیدی پارک

خیییلی خوشحال بودم یه جای خلوت گیر اوردیم دوتایی نشستیم

یکمی حرف زدیم یه کوچولو قدم زدیم اما بعده 20 دیقه مامانم زنگ زده بود باید برمیگشتیم

موقع خداحافظی دستتو گرفته بودم دلم نمیومد برم اما از هم جدا شدیم و تو جلو جلو رفتی

خیییییییلی شبه قشنگی بود اما خیلی کم بود 42 Orange Emoticons



نظرات شما عزیزان:

ĢỢ₥₦ΆṁḆǾỴ
ساعت20:44---12 آبان 1393
حمل سلاح سرد عمل مجرمانه شناخته شده
به خاطر خودت هم که شده آن نگاه ها را غلاف کن !
.
پاسخ:ghashang bud mc


saeedsingle
ساعت12:01---25 مرداد 1393


-------------------------_(/_\)
-------------------------,((((^`/-
------------------------((((--(6-/-
----------------------,(((((-,,----/
--,,,_--------------,(((((--\"._--,
پاسخ:mrccc na asb savari ke balad nistam vali khob hatman miam


saeedsingle
ساعت19:22---22 مرداد 1393
فـک کن .. ایــن هـمـــــــه حـرف رو کیبـورد باشـه و تـــو نتـونی اون چیــزی
رو که می خـوای ... اونی که حرف دلتــه رو تایپش کنـــــــــــی !
سلامتــی حــــــــرفای دلـم که هیشکـــی ازش خبـر نــــــــــــــداره...

پاسخ:be sALAmatii...


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها: ... ادامـ ه حرفـامـ ...
♥ 16 / 5 / 1393برچسب:, ساعت 7:37 PM بـ ه قـلمـ asheghe difune


طراح : صـ♥ـدفــ